میرامووی

ایستگاه فضایی بین‌المللی یا آی.اس.اس فیلمی علمی تخیلی مهیج به کارگردانی گابریلا کاپرتویت است. داستان در آینده‌ای نزدیک روایت شده و در مورد گروهی از فضانوردان است که در یک ایستگاه فضایی بین‌المللی زندگی می‌کنند و ماموریتشان با دریافت پیامی شوم از زمین به خطر می‌افتد. حال تنش در این ایستگاه فضایی بین‌المللی به دلیل وقوع جنگ جهانی میان آمریکا و روسیه در زمین، شعله‌ور شده و هر دو کشور مخفیانه به فضانوردان خود در ایستگاه فضایی بین‌المللی دستور می‌دهند به هر طریقی شده، کنترل ایستگاه فضایی را به دست بگیرند اما…

پسران قایقران؛ فیلمی بیوگرافی ورزشی درام به کارگردانی جورج کلونی است. داستان درباره تیم قایقرانی مردان دانشگاه واشنگتن است که در سال 1936 میلادی، با شرکت در مسابقات المپیک برلین، جهان را مبهوت کرد…

الیای بیست ساله دانشجو و بوم شناس آینده است. یک روز، ماتوی، رئیس یک شرکت ساختمانی، به دانشگاه او می آید تا در مورد طرح توسعه در محل پارک جنگلی قدیمی صحبت کند...

خانواده ای از اردک ها سعی می کنند پدر خود را متقاعد کنند که به تعطیلات طولانی بروند.

فیلمی کمدی به کارگردانی ویل گلوک با بازی سیدنی سوئینی و گلن پاول است. داستان دو جوان به نام های بی و بن را دنبال می‌کند که ارتباطشان پس از اولین قرارشان رو به سردی می‌رود. پس از مدتی به طور غیرمنتظره در استرالیا و در یک مراسم عروسی دوباره یکدیگر را ملاقات می‌کنند و به زور مجبورند وانمود کنند که یک زوج هستند…

تام لی، پسر چینی-آمریکایی، پس از مرگ مادربزرگش، باید به ببر سخنگو، آقای هو، شاگردی کند و جادوی باستانی را یاد بگیرد تا نگهبان جدید ققنوس باستانی شود.

مردی به نام کلارنس که در سال 29 پس از میلاد در اورشلیم زندگی می‌کند، به نظر می‌رسد با ادعای اینکه مسیح جدیدی است که توسط خدا فرستاده شده‌، خود را عیسی مسیح معرفی میکند تا خود را از شر بدهی‌ها رها کند و جان خود را نجات دهد.

«دایانا» با «پائولو» ازدواج کرده است و زندگی شادی دارند. اما دیانا بخاطر طبع بخصوصش، روابط کوتاه مدتی را نیز با مردان دیگر تجربه می کند…

فلیکس خیلی پیرتر از آن است که یک رویاپرداز باشد و خیلی جوانتر از آن که هر امیدی را از دست داده باشد، اما او در حال فروپاشی است. مورد تمسخر رئیسش و نادیده گرفته شدن توسط زنان زیبا و ... وقتی که شانس به او رو میکند باید بداند هر چیزی بهایی دارد.

لورا و کارلوس عاشق یکدیگر هستند انگار که هر روز آخرین روز آنهاست. لورا با انگیزه تمایل به کنترل زندگی خود و رهایی از کنترل مادرش ، آرزوی باردار شدن را دارد. هر دو به دنبال جایگاه خود در این جهان هستند ، اما یک سال بعد و کمی بالغ تر ، علاقه عمیق آنها فقط یک خاطره است.